با نام خدا
خدابود ، شب بود ،بیابان بود ، تا چشم کار میکرد خاک بود.........
چشم گشودیم :
خورشید بود ، خدا بود ، هیاهو بود و تا چشم کار میکرد آدم بود
شب خاطره ای از آدم بودن است! شب خاطره ای از خلقت ماست
و خلقت آغاز نور........
با نام حق
تمام دارایی اش یک سایبان بود و
یک نفس که هنوز برایش آشنایی داشت!
اما کیست که بگوید:
فرزند! سایبان را بر زمین بگذار
آفتاب در انتظار توست...............